سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

زبانحال عبدالله بن حسن علیه‌السلام با عمو

شاعر : محسن حنیفی
نوع شعر : مدح و مرثیه
وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع
قالب شعر : غزل

پامـال شـد بـا چـکـمـه وقـتـی آرزویـش            پای برهـنـه، با ادب، می‌رفـت سـویـش

او بـاقـیـات الـصـالـحـات مـجـتـبـی بود            یا بـاقــیــات خـیــمـۀ ســبــز عـمــویـش


او قــاصـد دلــتـنــگـی اهـل حــرم بــود            از دسـت زینب پـر زده تـا بـام کـویـش

بــا « ادخــلــوهــا بـسـلامٍ آمـنـیـن» ش            شمر و سنان را دور می‌کرد از گلویش

در کـوچـه گـودال، گـم شـد گـوشــواره            یک مـجـتـبی دارد می‌آیـد جـسـتجـویش

با جـذبه‌ای قـطعاً، ضریح زخـم خـورده            آغـوش خود را باز خواهـد کرد رویش

او دسـت داد و دسـت‌هــای مـــادری را            حس کرد وقـتی شـانه می‌زد بـین مویش

از صورت معصوم او یاقوت می‌ریخت            آنکـه زبـرجـد می‌چـکـیـده از وضـویش

تشیـیع جـسمـش روی دوش نعـل‌ها بود            وقتی عـسل لـبـریـز می‌شد از سـبـویش

اسماء حُـسنی را به روی خـاک می‌دیـد            لاهوت را زخمی زخـمی رو به رویش

ذکر "غـیاث المستغیثین" زخم می‌خورد            وقتی عصا می‌خـورد بر جسم عـمویش

بر سـینه سنگـیـنی کـند شـرح شهـودش            "و الشمر" بود و خنجر و راز مگویش

نقد و بررسی